Wednesday, October 25, 2006

Campaign for Somaye and others in Captivity in Ashraf

Hello everybody

with the help of some younge freedom lovers and kind people who are dedicated to help our family by organizing a campaign for safe return of Somaye Mohammadi and others who are kept in dark ,and are misinformed about the reality and facts surronding the MEK.
We hold the leadrs and MEK organization responsible for the lives of every single affilaited with MEK who are in Ashraf .

We take Somaye back to a free country to choose by herslef.
please visit us and help us at
www.somayeh.org

با سلام های گرم و درودهای خالصانه
با کمک جوانان ایرانی دوستدار آزادی و انسانیت یک برنامه برای بازگشت سمیه محمدی و دیگر افرادی که در عراق و قرارگاه نظامی اشرف در اسارت وسانسور خبری کامل در مورد وضعیت این گروه به سر می برند< در حال تدارک است.
http://www.somayeh.org همین راستا سایت
راه اندازی شده است . با کمک های خود سمیه و سمیه ها را یاری کنید.
در اینجا لازم می دانیم که یاد اوری کنیم این برنامه جنبه ا نساندوستانه دارد مسولیت هر گونه بهر ه برداری سیاسی
به عهده رهبری سازمانی است که سالهاست از انسانیت بوئی نبرده است و برای حفظ قدرت از فرزندان جوان ایران در اسارت ازمصطفی رجوی تا یاسر اکبری واز سمیه محمدی تا ندا حسنی و از امیر وفا یغمائی تا آلان محمدی از سعید نوروزی تا علی زرکش به عنوان یک سپر انسانی استفاده کرده است .
با یاری مردم این پرونده را برای عبرت تاریخ برای همگان باز میکنیم
دست ما را که به جز خدا و شما مردم آزاده و انساندوست کسی را ندارد در دستان خود بگیرید

Tuesday, October 03, 2006

Mustafa Muhammdy holding his beloved girl who is captive in Ashraf by Rajavi

وقتي كه مريم رجوي رسما شورارا براي پوشش تناقضات سازمان


وقتي كه مريم رجوي رسما شورارا براي پوشش تناقضات سازمان
د رمورد سميه محمدي وارد صحنه مي كند
.
پاسخ خانواده سميه محمدي 3

سوم اكتبر 2006
هموطنان ايراني و كانادائي
فعالين حقوق بشر
پدر ها ومادرها

در پاسخ كليشه اي وغير صادقانه كه سازمان مجاهدين از دهان سخنگوي شوراي ملي مقاومت د رارتباط با مطالب واقعي منتشر شده در روز نامه نشنال پست كانادا لازم مي دانيم تناقضات اين سازمان را كه بجاي درس گرفتن از اشتباهات و پيش گرفتن راه هاي انساني ، همچنان بر ادعاهاي واهي و شيو ه هاي غير دمكراتيك اصرار مي ورزد را براي شما مشخص كنيم .


سازمان طبق معمول بجاي پاسخ دادن به مطالب خانواده ما در مورد سميه محمدي و عدم انتخاب آزادانه وي و ديگر نو جوانان كه توسط سازمان و تشكيلات ان در كانادا و آمريكا طي يك برنامه ريزي گسترده به عراق برده شد ه و تحت آمورشهاي نظامي و شست و شوي مغزي قرار گرفته بودند كه د رروزنامه “‌نشنال پست “ كانادا د رروزهاي شنبه 23سپتامبر تا جمعه 29 سپتامبر در 5 شماره در صفحه اول آن چاپ شده بود به متهم كردن منتقدين دست زد. اما اين بار متهم خبرنگار و روزنامه نشنال پست هستند كه به خدمت رژيم در آمده اند . در حاليكه نشنال پست يك روزنامه دست راستي است كه ضديتش با جمهوري اسلامي بر همگان آشكا ر است.

آقا ي استيوارت بل با گزارش رنجهاي خانواده ما ،‌ نشان داد كه مسائل انسان دوستانه و خانواده برايش از سازمان مدعي ازادي بخشي مردم ايران مهم تر است .وي مطالب ما را كه همه مستند ولي تنها بخشي از همه دانسته ها ي ما و ديگر جداشدگان از سازمان بود رابه چاپ رساند كه خشم سازمان را منجر شد .

در اينجا لازم ميدانيم از زحمات اقاي بل كه با حوصله تمام و صرف زمان زياد به درخواست كمك ما پاسخ مثبت داد ،‌تشكر كينم . كاشكي يك ذره از عاطفه و انسانيت و وجدان بيدار آقا ي بل را مريم رجوي و تشكيلات سازمان داشت كه چشم هايشان را بر دروغ هاي بي پايان وتكراري رهبري اين سازمان بسته اند .

آقاي بل اي ميل هاي فراواني ازاعضا تشكيلات دريافت كرده بود كه دران سعي كرده بودند پدر مان، مصطفي محمدي را عامل جمهوري اسلامي قلمداد كنند ،‌ د رحاليكه فرستندگان اي ميل ها اطلاعات دقيقي از داخل اشرف داشتند تمامي اين اي ميلها بدون نام مشخص تنها با به نام ايرانيان علاقه مند امضا شده بود كه نشان از تناقض ادعا با عمل سازمان براي خبرنگار روزنامه داشت .
لارم به توضيح است است كه آقاي بل متخصص امور تروريسم هست . وي خبرنگار كهنه كاري است و ادم تازه كاري نبود كه بشود وي را تطميع كرد و يا فريب داد.


مواردي ازتناقضات دستگاه دروغ پردازي مريم رجوي و سازمان وي

1. نامه انگليسي شورا به نشنال پست در27 سپتامبر 06 نوشته شده است ولي از يك فته به فارسي ترجمه نشده است كه دليل ديگر بر عدم صداقت اين سازمان دارد. زيرا شورا كه پوسته خارجي سازمان هست در متن انگليسي بر عكس متون فارسي از ادبيات سياسي استفاده كرده است . د رحاليكه د رمتون فارسي بيش از نيمي از كلمات صفت ها ي فحاشي و ادبيات چماقدارانه سازمان بر عليه منتقدان است .
اينكه چرا به فارسي ترجمه نشده است برا ي ما مشخص است ولي اين وظيفه هواداران است كه بدانند چرا سازمان سعي دارد انان را هم چنان نا اگاه باقي نگه دارد ؟

2. شورا مدعي شده است كه سازمان هيچ عضو زير 18 سالي را به عمليات نفرستاده است و آموزش نظامي نداده است نمونه هاي زير تنها بخشي از انتشارات سازمان د ررد ادعاي انها ست كه د ران دروان فرستادن اين نو جوانان را به عمليات نظامي افتخار تلقي مي كردند
در حاليكه در كتاب شهداي فروغ جاودان منتشر شده توسط سازمان اين اسامي نو جوانان بين 13 تا 18 سال موجود است كه همگي در حمله فروغ جاودان در سال 1367 بعد از قبول آتش بس به ايران كشته شده اند.

مريم قيطاني 15 ساله / جلد دوم ص 791
حميد سليماني 16 ساله = = = 646
مهدي شاكري ديلمي 17 ساله 671
علي نژاد شاهرخي 17 ساله 1213
غلام رضا يارسه نيا 15 ساله 1287
محمد دهقاني 17 ساله 499
اگر اين نوجونان توسط سازمان تعليم ديده و به عمليات گسيل شده اند پس سازمان و شورا رسما قوانين بين المللي در مورد استفاده كودكان در جنگ را آگاهانه نقض كرده اند .

اگر تعليمات رسمي در كار نبوده است پس سازمان جهت جلب ترحم و توجه به شرايط خويش و شهيد سازي از اين كودكان به عنوان وسيله استفاده كرد ه است كه رسما مرتكب قتل عمد شده است و رهبراني كه چنين تصميمات ضد بشري اتخاد مي كنند مي بايد در دداگاه هاي حقوقي عادلانه محاكمه و مجازات شوند.

3. در فيلم دختران تانك پخش شده از سيماي آزادي سازمان د رسال 77 در سلسله مانورهاي طلوع 1و ...تعدادي بالغ بر حداقل 30 نفر از ،‌نوجوانان بين سيسن 14 تا 17 ساله با انواع سلاحهاي سبك و سنگين در بالاي تانك در لباس رزم نشان داده شده اند . از جمله اين افراد ياسر اكبري نسب كه اخيرا د راشرف كشته شد د رسن 15 سالگي ديده مي شود.
اتفاقا نگاهي دوباره به اين شواهد عزم ما را مصمم مي كند كه ايمان بياوريم كه براي رهبري سازمان جان نوجوانان وسيله اي براي بازي قدرت انان بوده است .

4. آلان محمدي 15 ساله د ربرج نگهباني در سال 2000 با اسلحه خودكشي كرد. گلوله پيشاني وي را سوراخ و اطراف را سوزاند ه بود .
سازمان اعلام كرد كه وي در شليك خودبخودي سهوا كشته شده است . د رموقع تدفين پيشاني وي را با روسري بسته بودند. سازمان بايستي پاسخگو باشد كه نو جوان 15 ساله آموزش ديده و يا نديه د رانجا چه ميكرده است و در هر دو حال بر اساس قوانين بين المللي مسولان سازمان كه ا زنوجوان 15 ساله در كارهاي نظامي استفاده كرده بود ند مقصر و بايد محاكمه و مجازات شوند.

5. د رمورد خود كشي ياسر اكبري نسب

الف: بر اساس گزارشات رسيده از داخل تيف خودكشي ياسر اكبري در نيمه جولاي انجام شده است.
د رهر حال اولين خبر منتشر شده در مورد مرگ ياسر د رتاريخ 8 سپتامبر توسط افراد جدا شده د ر“ تيف “ بود پس چرا سازمان خبر مرگ ياسر را با تاخير در 12 سپتامبر پخش كرد ه است ؟

ب: د راطلاعيه خبر مرگ ياسر ،‌ سازمان مجاهدين اعلام ميكند كه وي در اعتراض به نحوه رفتار آمريكائيان در اشرف خود سوزي خودسرانه كرده است . چند روز بعد در سيماي سازمان ،‌ در 15 سپتامبربرا ي قانوني جلوه دادن خودكشي ياسر ،‌ سازمان اعلام ميكند كه افسران آمريكائي از جنازه بازديد كرده اند و گواهي دفن را صادر كرده اند

ح: اگر ياسر خودسوزي كرده بود و خودسوزي وي در اعتراض به حضور آمريكائيان بود حتما بايستي يادداشت اعتراض آميز و شاهدان عيني وجود داشت. پس وي يا خودكشي كرده است و يا توسط سازمان سوزانده شد ه است
زيرا شكي نيست كه ياسر مخالف ادامه حضور ش در اشرف بود. گراشات متعدد رسيده از عراق د رمورد توبيخ ياسر و موسي اكبري در نشستي با شرمت فرماندهان وي مانندپروين صفائي ؤ،‌مژگان زماني ،‌قدرت حيدري ،‌ابراهيم رضواني ،‌نادر رشيدي ،‌ياسر مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود . وي در شرايط روحي خوبي نبود است
فرماندهان سازمان ياسر و موسي را خائن ناميده اند .
وي قبلا هم توسط رقيه و صديفه حسيني مسول اول سازمان مورد توبيخ قرار گرفته بوده است.

د: اگر ياسر قصد خودسوزي اعتراضي داشت پس چرا خودش را در گودال پشت زمين چمن آتش زده و بعد به سمت زمين فوتبال مي دود؟. عقل سليم حكم مي كند كه وي اين عمل را د رجلوي محل استقرار آمريكا ئي ها انجام داده باشد .
گشت سازمان و گشت بلغاري ها د راين موقع كجا بوده اند؟
مسولين چه اقدامي براي نجات جان وي كرده اند ؟
ياسر چگونه دسترسي به بنزين داشته است در حاليكه د رهمه حال افراد بويژه حوانان د رمعيت افراد ديگري هستند.

ر:. اگر ياسر قصد خودسوزي داشته است چگونه با كسي د راين مورد صحبت نكرده بود ؟
اگر صحبت كرده بود سازمان چه تلاشي برا ي متوقف كردن وي انجام داده است؟


س:‌ . استفاده تبليغاتي سازمان از همه حركات تشكيلات ،‌ براي معاملات سياسي با دولتمردان آمريكائي ثابت مي كند كه سعي سازمان در عدم انعكاس اين خبر د ررسانه هاي آمريكا و اروپا دليلي بر خودكشي ياسر به اعمال سازمان در مورد ادامه حضور وي و برادرش در اشرف بوده است .

مرگ هاي دردناك و غير انساني اعضا جدا شد ه و معترض مي بايد نقطه عطفي براي جوامع بين المللي و حقوق بشري باشد تا سازمان را مستقيما مسول حفظ جان اعضا و وابستگان ان بدانند وانان بايد د راين موارد پاسخگو باشند.
انقدر اين جوانان در د كشيده و نا اميد را بازيچه قدرت قرار ندهيد. پدران و برادران و خواهران رنجديده را به پاي راديو تلويزيون نياوريد. براي نگه داشتن خود در قدرت با جوانان و اعضاي خود بازي نكيند.


6. نكته اي كه قابل توجه است ديدگاه غير انساني سازمان است كه انسا نها را بر اساس يك تقسيم بندي كليشه اي هر كس با مانيست بر عليه ماست بر خورد م يكند . ا زنظر انان ،‌ وظيفه همه هست كه به رهبري سازمان كمك كنند و الا خائن قلمداد ميشوند . بر اسا س همين ديدگاه غير انساني است تلاش هاي ما را براي حل دوستانه مشكل سميه با به تلويزيون كشاندن سميه به بن بست ميكشاند و سپس از طريق تشكيلات خود بر عليه خانواده ما سمپاشي ميكند .
سازمان از انجا كه پدر خانواده را “عددي “ (‌مسول تورنتو سازمان در پاسخ به سوال يك هوادار گه چرا با محمدي صحبت نمي كنيد اين كلمه را ادامي كند.
به هيچ وجه به در خواستهاي مكرر ما از طريق پدرمان از سازمان براي باز گرداندن سميه اهميت ندادند . يعني رهبري سازمان ، پدر ما را به عنوان انسان و يك پدر نمي ديدند. سازمان چند خانواده هوادار را كه با ما دوست بودند وادار كردند تحت فشار سازمان اطلاعيه اي عليه پدر ما ، مصطفي بدهند كه د ران اطلاعيه از وي بنام فردي بنام مصطفي محمدي كه در امور سميه محمدي دخالت مي كند، يا د مي كنند. كه نشان از عدم صداقت سازمان در بي خبر نگهداشتن هوادارن و اطلاعات غلط به انان دارد والا مگر مصطفي محمدي پدر سميه و ما نيست

سازمان حسن همزه دولابي ( دايئ) و سيمين بورچي ( زندائي) سميه را وادار كرد كه بجاي حل مسئله سميه و ميانجي گري و سوال كردن ا زسازمان ،‌‌به جاسوسي بر عليه خانواده ما بپردازند. انها سعي كردند ا زمحمد ورقه اي بر عليه خانواده بگيرند . اين شيو ه هاي دو دوزانه در بين خانواد ه ها كه به جدائي خانواده ها مي انجامد سالهاست كه د ر دستور كار سازمان است . اتحاد خانواده ها يعني پايان دوران دروغ پردازي و اتهام زني .
نكته تاسف بار اين است كه هيچ كدام ازين مدعيان خودشان حاضر نيستند به عراق بروند و به سازمان بپيوندند .ند.

د رهر حال تجربه ما نشان مي دهد همانگونه كه سازمان با رفتاري ما غير انساني و نا جوانمردانه داشت و باعث شد كه ما اين دوراني را كه د ركنار سازمان بوديم هدر رفته بدانيم ، ولي شكي نداريم كه كه ‌نوبت بقيه شما هم خواهدرسيد . كما اينكه ما اولين نبوديم و اخرين هم نخواهيم بود. آسياب به نوبت.
اگر سازمان حسن نيت داشت چرا بايد پدر ما 7 بار مجبور به سفربه عراق شود . در يك مورد وي 100 روز
د راشرف مانده بود . د رتمام طول مدت اقامت و بازديد با سميه وي هيچگاه از سوي مسولان تنها گذاشته نشده بود. آزادي از نوع رهبري .


در سيستم هاي ديكتاتوري همه ما و شما تنها تا وقتي براي رهبري ارزش داريم كه چشم و گوش بسته مجري انان باشيم وجوانان ما گوشت دم توپ دشمن . والا چگونه مي شود يك فردي يك شبه بعد از سالها خدمت به سازمان ،‌
با طرح سوال ،‌خائن و مزدور و جاسوس رژيم خوانده شود. ؟
ما دراينجا لازم مي دانيم از تمامي هموطنان ايراني و كانادائي هائيكه با خواندن اين مطالب از اقصي نقاط جهان به ما تلفن كردند منجمله كساني كه با ما در مورد اسارت نگه داشتن بچه هايشان همدرد هستند ولي جرئت ابراز ان را نداشتند و با ما همدردي كردند تشكر كنيم.

بي اعتباري سازمان

چاپ مطالب در نشنال پست و مصاحبه با راديو فردا و بازگرداندن زينب طالب جدي (‌51 ساله ) كه د راشرف توسط نيروهاي آمريكائي شناخته و در سال 2005 به امريكا بر گردانده شده است و در 30 سپتامبر 2006 رسما به اتهام كمك مالي به سازمان توسط دادستان نيويورك متهم شده است (راديو فردا - 30 سپتامبر 06) نشان
ا زبي اعتباري و عدم مشروعيت سازمان در نظردولت آمريكا و كانادا دارد . طالب جدي احتمال 15 سال محكوميت در زندان را دارد.

ياران و دوستان

از امروز سخن ما به ان گروه ا زهواداراني است كه از نظر موازين حقوق انساني در فاصله اي عقيدتي با سازمان قرا دارند و استقلال خود را حفط كرده اند .‌ميباشد

امروز وظيفه يكايك ماست كه به عنوان افرادي مسئول و معتقد به موارين انساني وحقوقي از رهبري سازمان بخواهيم كه بجاي اتهامات بي پايه و اساس ،‌تهديدات غير قانوني و فحاشي و حق كشي دربازه فرزندان ما و همه اعضائي كه امروز خواهان جدائي ازاين ي تشكيلات هستند روشي اتخاد كند كه پيش از اينكه اين اعضا قرباني زدو بندهاي چركين سياسي شده و يا د رشرايط بحراني به ايران بازگردانده شوند ( كه حاصل ان به جز قرباني شدن انان نيست )‌دست از روشهاي غير انساني بر داشته و به آزادي اين افراد و انتقال انان به كشورها ي امن و آزاد كمك نمايند.

با توجه به تناقضات جدي در مورد حرف و عمل سازمان ،‌ما خواستار بر گرداندن سميه به كانادا هستيم . و ي را به كانادا بر گردانيد در فرودگاه با خبرنگار ان صحبت كند ، ما هم با وي صحبت نمي كنيم اگر وي مايل به رفتن به عراق بود ديگر ما هيچ اصرار ي نخواهيم داشت ولي تا وقتي كه سانسو ر خبر ي و روابط غير انساني و غير دمكراتيك درراشرف بر قرا ر است هيچ حرف سازمان اعتباري قانوني ندارد.

خانواده محمدي
ريچموند هيل

www.somayeh1998.blogspot.com

خيانت به اعتماد مردم توسط رهبري مجاهدين و پايان سكوت ما

خيانت به اعتماد مردم توسط رهبري مجاهدين و پايان سكوت ما


نامه سرگشاده خانوده سميه محمدي
به وجدان هاي آزاده ،‌ سازمان هاي مسول ، مدافعين حقوق بشر
براي تضمين سلامت و آزادي وي در اردوگاه اشرف وابسته به مجاهدين در‌عراق

26 اوت 2006 برابر با 7 شهريور 1385
Mustafa_mohammady@hotmail.com

مردم آزاده ،‌ مدافعين حقوق بشر
هموطنان ايراني -كانادائي


در سال 1997 سميه نوجوان و كم تجربه ما بخاطر حمايت خانواده از سازمان (‌مجاهدين )‌ نظر مثبتي به اين سازمان داشت در يك برنامه ريزي غير انساني گسترده از طرف رهبري سازمان مجاهدين خلق به همراه گروه كثيري ازنوجوانان بين 14 تا 18 ساله ساكن اروپا و آمريكاي شمالي به بهانه بازديد موقت چند هفته اي از عراق و اردن ولي در باطن به قصد تقويت سازمان كه با بحران نيروي جوان روبرو بود،‌ به اشرف اعزام شد.
سميه 16 ساله به همراه تعدادي نو جوان ديگرابتدا به واشنگتن به پايگاه پيرايش برده شد وپس از افامت كوتاهي همراه با تعدادي نوجوان ديگر د رانجا با مدارك جعلي با بودجه سازمان به اردن پرواز و از انجاازطريق زميني به عراق برده شد ند.

بعد ازچندي ما براي بازگرداندن سميه تلاش كرديم ولي از انجا كه هنوز شهروندي كامل كانادا را نداشتيم و به سازمان نيز اعتماد داشتيم سخنان انانرا مبني بر پيگيري براي كسب شهروندي كانادا براي سميه باور كرده بوديم در ان سالهاكه هنوزاز رفتارهاي غير قانوني و غير دموكراتيك رهبري سازمان و نقض حقوق بشر در اردوگاههاي ارتش آزادي بخش نشانه هاي بيروني در درسترس نبود لذا از استمداد عمومي صرف نظر مي كرديم و سعي ميكرديم از كانال هاي سازمان سميه را به كانادا برگردانيم .

تا اينكه در سال 2003 بعد از سقوط صدام حسين مجبور شديم با پذيرفتن همه مخاطرات به عراق سفر كنيم . و مدت 3 ماه رابا صرف هزينه زياد،‌ روزانه در اشرف سپري كرديم .
در گفتگوهائي كه با سميه د رغياب ناظران سازمان داشتيم وي از ما مي خواست كه وي را به كانادا بر گردانيم. وي مكرا از برادرش محمد هم همين تقاضا را داشت . سميه در نامه اي به سفارت كانادا در اردن در سال 2004 تقا ضا كرده بود كه دولت كانادا مقدمات اعزام وي را به كانادا فراهم كنند. در اثر اين در خواست كه از طريق نظاميان آمريكائي محافظ قرارگاه اشرف به سفارت كانادا رسيده بود، سفارت به قرار گاه اشرف مراجعه و با سميه مصاحبه مبكند . متاسفانه عليرغم ادعاها و تبليغات رهبري سازمان مبني بر آزاد بودن اعضا براي تصميم گيري ، در زمان مصاحبه ، بهزاد صفاريا ن از فرماندهان قرارگاه اشرف ،‌ درتمامي طول مصاحبه عليرغم تقاضاي مكرر كانادائي ها از تنها گذاشتن سميه خوددار ي ميكند.( نامه سفارت كانادا به وزارت امورخارجه موجود است ) . كنترل تلفن ها و ملاقات ها نشان از سانسور و كنترل اعمال و رفتار مستمر اعضاي سازمان دارد.

سميه با درنظر گرفتن اينكه وي هيچ مدرك قانوني از هيچ كشوري را ندارد و نيز عدم امنيت كمپ آمريكائي ها براي زنان حاضر به آمدن كمپ نشد .
با توجه به مشكلات مالي و حضور فرزندان جوان ديگر در كانادا ما به همراه محمد و بدون سميه به كانادا آمديم. اين بار براي انتقال سميه از طريق اداره مهاجرت اقدام كرديم.

درماه مه و آپريل 2006 به منظور ملاقات با سميه از انجا كه وي دادگاهي در اداره مهاجرت كانادا براي امدن به كانادا از طريق ويدئو ئي داشت عليرغم مشكلات مالي عازم اردن شديم .
متاسفانه بعد از 2 ماه اقامت در اردن موفق به دريافت ويز اي ورود به عراق نشد يم. اين اقدام ضروري و لي ناموفق ما موجب شد كه مسولان داخلي اردوگاه اشرف از تلاش مستمر ما براي نجات جان سميه آگاه شوند . اينكه رهبري مجاهدين با پخش ويدئوئي مصاحبه سميه در تلويزيون مجاهدين در تاريخ 20 اوت 2006 كه
ياد آورمصاحبه هاي زندانيان در زندانهاي جمهوري اسلامي كه تحت فشارهاي جسمي و رواني صورت ميگرفت ،‌ مي باشد چه نيتي را در پي دارد جاي سوال دارد، ولي به طور يقين نشان دادن سميه در تمرينات نظامي در شرايط فعلي يعني بستن درهاي پذيرفته شدن در كانادا و ديگركشورهاي دموكراتيك بر روي وي هست. .

اگر سازمان مجاهيدن معتقد است كه سميه و سميه ها خواست قلبي خودشان را مبني بر ادامه حضور در عراق در مصاحبه هاي تلويزيوني بيان ميكنند چرااز اعزام سميه و اين جوانان به يك كشور ازاد در اروپا و يا كانادا تا انان در شرايط آزاد دريك كشور آزاد براي آنيده خودشان تصميم بگيرند، وحشت دارد ؟ . اگر براستي انان آنچنان آگاهانه به رهبري علاقه مند هستند بالطبع مجددا به سازمان خواهند پيوست .
.
رهبران سازمان مي دانند كه اجازه خروج به سميه به مفهموم خروج تقريبا بيشر همه اعضائي است كه در عراق گرفتار سياست هاي غلط و ضد انساني رهبري شده اند كه در محل هاي امن بسر مي برند و فرزندان ما را به عنوان گرو گان در اشرف نگه داشته اند.

همانگونه كه حضور بسيجي هاي نو جوان در جنگ يك جنايت عليه بشريت بود . انتقال نوجواناني مانند سميه از اروپا و كاناداو نگهداشتن انان در قرارگاه هاي نظامي نيز به همين دليل جنايت عليه بشريت است و عاملان سو استفاده از نوجوانان در هر دو مورد بايد در دادگاه هيگ سازمان ملل پاسخگو باشند .

تمامي اعضا ي سازمان در اشرف به دليل انحصار خبري به هيچ منبعي بغير از منابع سازمان دسترسي ندارند و تحت شستشوي مغزي سيستماتيك قرا ر دارند.آنان تنها سيماي مجاهد مي بنيند كه خبر از پيروزي هاي دروغين پي رد پي مي دهد و تنها ازفرماندهانشان مي شنوند كه انان در حال پيروزي نهائي هستند و چرخ و فلك با اجازه رهبري مي چرخد و خورشيد براي ديدن رهبري است كه از مشرق مي تابد .
عدم اجازه تماسي و نامه نگاري و اي ميل به خانواده ها توسط رهبري مجاهدين نشان روشني ازاين سانسور خبري است كه از طغيان اين افراد جلوگيري ميكند.

اگر كسي بهر دليل تقاضاي رفتن از سازما ن را بكند در ان صورت با خشونت ،‌اتهام مزدوري براي رژيم و انواع آزار و اذيت ها روبرو ميشود.
رهبران مجاهدين براي رسيدن به اهداف خود نشان داده اند كه از دست زدن به هرگونه كار غير اخلاقي منجمله تحت فشار قرا دادن اعضاي جوان و نيز اعضاي با سابقه در مغز شوئي انان و تحريك انان بر گفتن مطالب نادرست عليه خانواده ها كه براي سلامتي و آزادي اين اسرا تلاش مي كنند،‌ ابائي ندارند.

ما ضمن رد مصاحبه تلويزيوني سميه محمدي كه ياد اور مصاحبه هاي تلويزيوني رژيم كه زير شكنجه هاي جسمي ، و رواني انجام مي گيرد،‌ميباشد . اعلام مي كنيم كه ما رهبري سازمان مجاهدين ر ا مسول سلامتي و حفظ جان سميه مي دانيم.

ما اعضاي خانواده محمدي حداقل از سال 56 در حد توانمان براي آزادي و استقلال ايران در كنار سازمان مجاهدين اوليه مبارزه كرده ايم و هزينه پرداخته ايم . بنابراين اتهامات وابستگي ، بيشتر به رهبري سازمان برازنده است كه عملكردش در خدمت دشمنان مردم ايران يعني جمهور ي اسلامي ،‌آمريكا و صدام بوده است تا ما .
با پخش مصاحبه تلويزيوني سميه ،‌ما بدليل مرزبندي با جمهوري اسلامي از علني كردن مسائل خوددار ي كرد ه بوديم. د رحال حاضرما هيچ مانع اخلاقي براي انتشار اسناد ،‌نامه ها و فيلمهاي موجود در مورد روابط و مناسبات غير انساني رهبري مجاهدين عليه نو جوانان مانند سميه نميبينيم.

.
ما از هموطنان ايراني -كانادائي ،‌از مردم آزاده جهان مي خواهيم براي برگرداندن سميه اقدام كنند. ما دست خودمان را به سوي شما دراز ميكنيم تا سميه و سميه ها را نجات دهيد. و از قرباني شدن انان در باز ي قدرت جلوگيري شود.

خانواده محمدي
ريچموند هيل –كانادا
27 آگوست 2006
.